دانلود فیلم ضد مسیح

پرده سینما پایگاه خبری و تحلیلی سینمای ایران و جهان

اما مرد با واکنشی کاملا منطقی و عقل گرایانه ، این مسئله را رد میکند و تمام این نتایج را حاصل خیال پردازی های غیر منطقی همسرش میخواند. حتی در پایان ، در منفعل ترین حالت خویش که اخته شده و روی زمین افتاده ، همچنان با پافشاری روی عقل گرایی خود ، این اظهار نظر “زن” را رد میکند که اگر هر سه گدا در یک جا تجمع کنند ، یک شخص خواهد مرد. در مقابل “مرد” و در کنار زنی که پس از به یاد آوردن آنکه هنگام هم آغوشی با همسر خود ، بچه را دیده که به سمت پنجره میرود و بی اهمیت ، به لذت بردن از سکس پرداخته ، آلت جنسی خود را با قیچی بریده و گوشه ای ، بیهوش افتاده است. “مرد” ، وزنه را که به پایش پیچ شده است باز میکند ، به سمت “زن” هجوم میبرد ، و در یک نمای حدودا دوقیقه ای ، شاهد فشار انگشتان دفو بر گلوی گینزبورگ هستیم و عمیقا به خفگی “زن” به دستان “مرد” خیره میمانیم. فیلمی که بین عقاید صاحب اثر در حال ماجراجویی است و نگاه ویژه  و منحصر به فردی به مسئله ی آفرینش ، انسان ، طبیعت ، زن و مرد دارد.

زن مرتباً تصاویری  فرا واقعی را در ذهن خود می بیند اما هیچ واکنشی به هیچ یک از این تصاویر نشان نمی دهد. «شر» شکل و شمایل «خوبی» می‌گیرد، «خشونت» رخت «عقلانیت» می‌پوشد، «تکبر» در «نظم و انظباط» میپچد، «لذت» معنای «گناه» می‌گیرد، گوزن که سمبل «باروری» است می‌میرد، روباه که تجسم «شهود» است هرج و مرج را اعلام می‌کند، کلاغ که نمادی از قدرت احیاکننده مرگ از طریق تجزیه است امتناع از مرگ دارد حتی در هنگام دفن شدن. مرد برای پالایش روحِ زن، عشق را در ارادۀ مردسالارانه به ابزاری برای شکنجه تبدیل میکندو... در واقع کارگردان نمایش هم‌سویی گناه با غریزه را نشان می‌دهد، و دین (در اینجا منظور مسیحیت است) در تماس با واقعیت به آسانی خصم خونی به خود می‌گیرد. اگرچه زن عصبانی و غیرمنطقی است و خطری برای خودش و اطرافیانش دارد، اما او بسیار قدرتمندتر و کاریزماتیک‌تر از مرد است که متکبرانه محکوم به دفاع از عقل و نظم است، زیرا مرد در آنجا که تناقضی میان طبیعت مردانه/ روان‌درمانگرانه خود با طبیعت زنانه/ عشق/ اروتیک فرویدی احساس می‌کند خود از کنترل خارج می‌شود.

ضد مسیح فیلمی است که نمی توان آن را تنها از یک جنبه مورد تحلیل و بررسی قرار داد و برای تحلیل این فیلم می بایستی تمامی عناصری که فیلمساز برای ساخت فیلم مورد استفاده قرار داده است را تحلیل کرد. چراکه ضد مسیح فیلمی است که نیاز به بررسی ایدئولوژی فون تریه، نماد پردازی در داستان، وابستگی به فرم گرایی، مباحث روانشناختی و جامعه شناختی دارد. ابتدا باید سوتفاهمی که شامل بسیاری از فیدبک ها از جانب این فیلم است را کنار بگذاریم. بسیاری از فمینیست ها با حالتی معترضانه و به شدت خشمگین ، فیلم را تماما ضد زن میخوانند و نه تنها به فیلم ، که به فیلمساز هجوم میبرند و لبه ی تیز انتقاد هایشان را به طرف او میگیرند. بگذارید این را بگویم که هدف فون تریه ، اصلا زیر سوال بردن “زن” نیست ، که توهین به “بشریت” است… مسئله چیزی فراتر از زنان و موضوعی بزرگتر از عقاید فمینیستی است.

فون تریه با ظرافت آشکاری ضمیر خودآگاه والدین کودک را مسبب به وجود آمدن این اندوه و ماتم می داند چرا که با از دست دادن کودک مادر وی دیگر هیچگونه کنترلی بر اعمال خودآگاهانه خویش ندارد و فون تریه این عدم تعادل در رفتار و کردار وی را به دلیل عدم تعادل زن در روابط جنسی خویش بر می شمرد. سایت سابکده، مرجع دانلود زیرنویس فیلم‌ها و سریال‌های روز دنیا می‌باشد. تمامی زیرنویس‌ها به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی در پوشه‌های دسته بندی شده قرار گرفته‌اند.

به نظر می‌رسد فیلم چیزی جز بازتابی از مسائل حل نشده غرایز طبیعی انسان با اخلاقیات برگرفته از دین نیست. هرچند که شیطان و جادوگری دراین فیلم را باید فراتر از مسیحیت درک کرد،. ضد مسیح دلالت بر یک وارونگی است، داستانی است در مورد رابطه بین انسان و طبیعت، زن و مرد و اینکه چه اتفاقی می‌افتد وقتی این چیزها به طرز وحشتناکی با مسائل کیهانی اشتباه گرفته شوند. منتقدین برای صحنه‌های خشونت‌آمیز جنسی، فیلم را یک نمایش دیدنی از یک کارگردان دیوانه معرفی کردند شاید به آن جهت که صحنه‌های اروتیکی بیشتر حالتی فیزیکی دارند تا احساسی. زن در جای‌جای فیلم با آمیزش جنسی، خود را از بار عذاب وجدان (خود-شیطان‌انگاری) می‌رهاند، اما این آمیزش هرچه بیشتر، تسکین کمتر و در نهایت شکلی بیمارگونه سادو-مازوخیسم 3 به خود می‌گیرد. زن برای تسکین از این عذاب که طبیعت آدمی است به دنبال عذاب کشیدن شدید است انگار تنها از راه گناه می‌توان به آزادی رسید.

فیلم در مورد زوجی است که به دلایل خاصی که به آنها اشاره خواهیم کرد ، اسم های  مشخصی ندارند. زوجی که در بدوِ فیلم مشغول عشقبازی اند و فرزند خردسالشان طبق حادثه ای ، و در عین بی توجهی والدین ، از پنجره سقوط کرده و میمیرد. از همین ابتدا ، فون تریه ، پایه ای ترین و بدیهی ترین کنش انسانی که شدیدا تحت سلطه ی طبیعت است را به روش خاص خود ، زیرسوال میبرد.

در صورت فلکی عنوان زن کشی به وضوح دیده می شود اما مرد نمی تواند این را باور کند. مرد بعد از تحقیقات فراوان به این نکته دست پیدا می کند که مسبب جریان مرگ فرزندشان همسرش بوده است که از کودکی کفش های او را به صورت برعکس پایش می کرده و این امر باعث شده که پاهای کوچک به شکلی دفرمه و عجیب شکل بگیرند و به همین دلیل کودک نتوانسته روی پنجره بایستد و به پایین پرتاب شده و جان سپرده است. از نیمه میانی فصل سوم تا پایان فصل چهارم فیلم فضای فیلم به سمت فیلم های وحشت زا گرایش پیدا می کند. زن که بسیار وحشی شده ضربه ای دهشتناک به مرد وارد می کند و مرد از این ضربه بیهوش شده و زن سنگ بزرگ سمباده را به درون پای مرد فرو برده و پیچ می کند.

(به نظر می‌رسد فون تریه از کتاب دجال اثر نیچه بهره گرفته که مسیحت خود را در برابر طبیعت قرار می‌دهد) زن از یکسو متوجه به التذاذ جنسی خود است (که از منظر خودش موجب مرگ فرزند را فراهم آورده است) و از سوی دیگر به عنوان یک مادر نمی‌تواند این واقعه را فراموش کند. بیهوده نیست که زن در بطن خود طبیعت را به عنوان «کلیسای شیطان» تصدیق می‌کند؛ امری که در نهایت او را به ختنه کردن خود می‌کشاند. فیلم با آغازی اروتیکی (شهوانی) با تمرکز بر درد و لذت شدید همراه با موسیقی زیبا اپرای رینالدو (اثر جرج فردریک هندل) شروع و صحنه‌های اسلوموشن و سیاه و سفید کم‌کم به صحنه‌ای تکان دهنده پیوند می‌خورد و اتفاقی دلخراش بدون ردو بدل شدن حتی یک دیالوگ به وقوع می‌پیوند.

به طور مثال ، مرد و زنی که فیلم در باغی به نام “عدن” به آنها میپردازد ، یادآور افسانه ی معروف مذهبی ، آدم و حوا ست. چه بسا این فرضیه زمانی شدت میابد که شخصیت زن ، مسبب بلایایی است که بر سر مرد می آید و این زنِ ماجراست که تمام معضلات را یدک میکشد. تشابهی که بین این مسئله و اشتباهِ حوا در بهشت که منجر به زمینی شدنِ انسان شد را نمیتوان نادیده گرفت. او در سال 1988 در فیلم “آخرین وسوسه مسیح” به کارگردانی “مارتین اسکورسیزی” در قامت عیسی مسیح ایفای نقش کرد و به طور ناخودآگاه در دجال نیز ما را یاد آن نقشِ معنوی و پیامبرگونه ی خود می اندازد.

و گویا به این باور رسیده است که زنان موجوداتی هستند که شیطان به راحتی می تواند درون آن ها رخنه کند و آن ها را وادار به آن نماید تا تمامی پاکی های زندگی خود را به آتش بکشند. فون تریه زن و مرد این فیلم را همانند همان حضرت آدم (ع) و حوا به تصویر کشیده است که به تنهایی در بهشتی مشغول زندگانی شان هستند اما شیطان مانع از آن می گردد که آن ها بتوانند با پاکی و درستی زندگی کنند. هرچند که در جای جای فیلم همان شخصیت شیطانی زن هم اشاراتی به پاکی و درستی می کند کما این که در نمایی از فیلم که بلوط ها از درخت بر بام خانه آن ها می ریزند وی در جمله ای می گوید که در جایی خوانده است که درختان هر صد سال یک بار که جان خود را از دست می دهند یکی دیگر از خود جای می گذارند. فون تریه با ظرافت هرچه تمام تر با بیان این مطلب به این مهم دست پیدا می کند که درخت پاک ترین جانداری است که روی زمین زندگی می کند و در زندگی خویش به هیچ نکته شهوت انگیزی توجه ندارد. زن، پایان‌نامه‌اش را در تابستان گذشته در همین عدن با پسرش نیک با موضوع زن‌ستیزی قرون وسطی گذرانده و در این حین به باور شیطانی بودن و جادوگری وجود خودش می‌رسد. زن «پدیده» می‌شود و مقابله با شیطان «ضدپدیده» تا فرایندی شکل بگیرد که نمود دورنی‌اش "هبوط" (یعنی آغاز زندگی مادی) و نمود بیرونی آن "غریزه" می‌شود که بالاترین نمایش عملی آن آمیزش جنسی است.

شروع فیلم اگر شوک‌آور و تکان دهنده است پایانش نیز عجیب و غیرمعمول است. مرد از عدن بیرون میزند بی‌هیچ حوایی و بی‌هیچ شمشیری شعله‌ور برای روشن شدن راه. دوباره صحنه‌ها به رنگ سیاه و سفید درمی‌آیند همانند شروع، با یک آرامش و لبخند و با نگاهی کنجکاو و زنانی که بی‌چهره در پی او هستند که به سمت مکانی نامرئی در حرکت است. برای فیلمی که از طریق روشهای نوین، تفکر شکاکانه را دنبال می‌کند پایانی به شکل قرون وسطایی در نظر گرفته شده است. سرشار از نماد و نشانه و استعاره است که قادر است برای ذهن هر بیننده را نه ساعتها بلکه سالها درگیر کند. فون‌تریه در ضدمسیح به زمان و مکان دیگری اجازه می‌دهد که دوباره به طرف تاریک احساسات انسانی برود تا از این طریق ذهن عذاب‌آور را به مخاطب نشان دهد.

به خاطر حرفهای ضد صهیونیستیش هم بود که سال 2011 از فستیوال کن اخراج شد. مرد همسر خویش را از این قضیه و جریان کالبد شکافی کودک و گزارش پزشک قانونی مبنی بر کج بودن پاهای کودک آگاه می کند و از همان زمان زن به شکل وحشیانه و دیوانه واری شیطان درونی خود را به نمایش می گذارد و به انسانی خون آشام و دیو سیرت بدل می گردد. با خرید اشتراک ویژه، زیرنویس انگلیسی و عربی تمامی عناوین در دسترس شما قرار خواهد گرفت. همه زیرنویس‌ها به صورت لینک مستقیم و با سرعت بالا دانلود خواهند شد. کلیه تبلیغات سایت حذف و شما بدون مزاحمت و به راحتی می‌توانید از همه امکانات سایت بهره‌مند شوید.

در Antichrist پس از همه آن ادعاها و بالانس زدن ها و حرکات آکروباتیک با مدیوم سینما (در فیلم هایی مانند “داگویل” و “ماندرلای”) و به اصطلاح تئوری پردازی های هنری جناب لارس فن تریر ، فیلمساز پرمدعای دانمارکی که زمانی با “دگما 95” گفته بود که دوربین هیچکاک را گرفته و آن را به دست تارکوفسکی سپرده! اعتراف می کنم که وقتی فیلم “اروپا” را در یازدهمین جشنواره فیلم فجر در سینما آزادی به تماشا نشستم ، حیرت کرده بودم از ساختار عجیب و غریب فیلم با آن استفاده از عنصر رنگ در تصاویر سیاه و سفید و نگاه تازه اش به آلمان پس از جنگ که جنایات متفقین را در کنار بازماندگان هیتلری به رخ می کشید. هنوز آن نمای نفس گیر آخر فیلم که قهرمان داستان در حال غرق شدن است و این غرق شدن را لحظه به لحظه تا پس از مرگ روایت می کند ، در ذهنم باقی است. فون تریه همچنین در دو فصل نهایی ضد مسیح اشاره به شیطانی دارد که وجود زنان را تسخیر می کند.

در نگاه اول ایده ابتدایی فیلمنامه ضد مسیح ایده ای بسیار ساده و دم دستی به نظر می رسد. اما از تفاسیر و تحلیل ها که بگذریم ، باید در ستایش از فرم (بخوانید تکنیک به کار گرفته شده) اثر ، به جای قلم یا زبان ، تنها چشم ها را در اختیار فیلم قرار داد. یکی از نقاط قوت سینمای لارس فون تریه ، پشت کردن و حتی دهن کجی او نسبت به ژانر است. جنایی ، علمی تخیلی ، فانتزی ، اکشن ، ملودرام ، عاشقانه ، فیلم های او در هیچ کدام از این ها نمیگنجد و جالب اینکه تمام این ها در فیلم های او می گنجند. حال تصور کنید که دجال/ضدمسیح ، فیلمی است هم ترسناک ، هم ملودرام ، هم سوررئال و هم حتی تاریخی و مذهبی ، که در شکلی ناتورالیستی پیاده شده و شاید این مهمترین بهانه ی فون تریه برای تقدیم فیلمش به آندری تارکوفسکی فقید باشد.

فیلم به شدت طرفدار دین گرایی است و نام «ضد مسیح» اشاره به نیروهای شیطانی دارد که در آخرالزمان جلوی حضرت مسیح (ع) خواهند ایستاد و مانع ورود وی به دنیا خواهند شد و در برابر وی مقاومت خواهند کرد. زندگانی که دیگر در آن شیطانی نخواهد بود تا با وسوسه های زنانه اش آنان را بفریبد و آدمی را راضی کند تا برای رسیدن به لذتی جسمی و چند ثانیه ای عمری زندگانی خود را به سوی پوچی، سیاهی و تباهی بکشاند. فصل اول فیلم ضد مسیح که بلافاصله پس از این مقدمه دردناک آغاز می شود مراسم تشییع و تدفین کودک را به تصویر کشیده است.

فون‌تریه را به عنوان محرک اصلی و احیا کننده فیلمسازی دانمارکی می‌شناسند ومعنقدند که تأثیر بسزایی در پیدایش نسل جدید کارگردانان دانمارکی وسراسر جهان داشته، فیلم‌های او از نظر سبک و مضمون دامنه‌ای وسیع از اوانگارد تا بازسازی کلاسیک قدیمی را شامل می‌شود. اثار او از نظر استعاری سنگین واز لحاظ حسی بسیار قوی هستند، اما با ضدمسیح در مسیری مه آلود از نماد، استعاره و وحشت حرکت کرده؛ مسیری که اگر همه چیز در آن وارونه باشد و هر چیزی در آن تغییر کند درد به قوت خودش باقی خواهد ماند. غم و اندوه همانطور که مرد ابراز می‌کند ممکن است "احساسی طبیعی و سالم" باشد، اما تأثیر واقعاً پیچیده آن اضطراب و دلهره 1 است.

و نقاشی‌ها و یادداشت‌های زن در کلبه که از سال گذشته بر جای مانده حکایت از یک واقعه شیطانی جدی دارد. مرد با اعتقاد به اینکه زن با روبرو شدن با ترسش مداوا خواهد شد قدم به جنگل می‌گذارد؛ ترس و پریشانی جای خود را به جنون می‌دهد و به تدریج، این جفت در نتیجه تراژدی یا محیط پیرامون خود، طبیعت خود را به بر علیه یکدیگر تحریک می‌کنند. دوست عزیز کسی فون تریه را به "صهیونیست" بودن متهم نکرده بلکه به "ضد صهیونیست" بودن متهم شده!

فون تریه با ظرافت هرچه تمام تز تغییر و تحولات شخصیت های فیلمنامه را به تصویر کشیده است به گونه ای که اعمال و رفتار شیطانی زن به شدت برای مخاطب قابل درک و قابل باور به نظر می رسد. فون تریه با ظرافت هرچه تمام تر از دقایق پایانی فصل اول فیلم تا دقایق میانی فصل دوم فیلم وارد موضوع اصلی فیلم خود که اشاره ای مستقیم به آخر الزمان و غلبه کردن سپیدی بر سیاهی دارد می شود. فون تریه اما مانند اغلب فیلمسازانی که در این زمینه فیلم ساخته اند به شکل کلیشه وار و مستقیم خود را درگیر این قضیه نمی کند و به مخاطب خود اجازه می دهد تا آرام آرام بتواند این مسئله را برای خود حل کند. به طور کلی ، متاسفانه یا خوشبختانه ، از اکثریت مخاطبین حال حاضر سینما توقع آن نمیرود که دجال را دوست داشته باشند یا درکش کنند. اما مسئله ی اذیت کننده آن است که فون تریه نسبت به باقی فیلمساز های هنری (؟!) از جامعه ی آماری بیشتری برخودرار است و قاعدتا در مقابل تمام کنش ها و آثار رادیکال وی ، فیدبک های بعضا ناراحت کننده ای به گوش میرسد.

موخره فیلم ضد مسیح هم مانند مقدمه اش یک کلیپ کوتاه است که خود مانند فیلم کوتاهی است که درونمایه ای جذاب دارد و قاب به قاب آن برای مخاطبان پیام به همراه دارد. در ضد مسیح زن که سال ها قبل برای پایان نامه دانشگاه خود تحقیقی در مورد شیطان داشته است تمامی تحقیقات خود را در جایی از کلبه مخفی نموده که مرد آن ها را می یابد و به مطالعه آن ها می پردازد. مسلماً عده ای هستند که به دور از هرگونه تفکر و تعمقی مباحث روانشناختی فیلم را مردود قلمداد کنند در صورتی که مباحث روانشناختی که در ضد مسیح مطرح می گردد همگی اصولی هستند.

تریه چیزی حدود صد دقیقه را به اختیار خود در آورده تا به وسیله دانش هنری و فرم هنری منحصر به فرد خود ، تمام عقاید و احساسات و تفکر خویش نسبت به موضوع “انسان و طبیعت” را در آن تخلیه کند و به نمایش بگذارد. هرچند میتوان از صحبت های وی برداشت هایی مبنی بر نگاه بدبینانه ی او نسبت به زنان پیدا کرد اما “دجال” ابدا ضد زن یا صفاتی از این قبیل را در خود نمیپذیرد. انتخاب نام فیلم «ضد مسیح» برای این فیلم خود پرسش های بی شماری را در ذهن مخاطبان به وجود می آورد. هر مخاطبی در وهله اول اگر هیچگونه اطلاعی از ماهیت درونی فیلم نداشته باشد به این باور خواهد رسید که این فیلمی است در رابطه با اشخاص و یا گروه هایی که بر ضد حضرت مسیح (ع) فعالیت می کنند در صورتی که نام فیلم کاملاً با درونمایه فیلم در تضاد است.

انزوای زن در کلبه هنگام تحقیق بر روی پایان‌نامه‌اش با موضوع ژنوساید (Gynocide- نسل‌کشی عمدی یک ملت یا گروه یا فرفه) و تحت تأثیر رساله پتک جادوگرانکه ژنوساید را توجیه و توصیه می‌کرده و زن‌ها را جادوگر و بر قتل آنها تاکید داشته است، به این باور رسیده که ذاتاً اهریمن، شر و وحشت مطلق است. تحت‌تاثیر این متون حرکات و اعمال زن به نشانه‌شناسی‌های مسیحیت نزدیک و همین نزدیکی مرد را وارد توهمات زن می‌کند تا جایی که زن را می‌کشد، زیرا زن گناه خود را پذیرفته و مرد مثل کشیش‌های قرون وسطی جسد زن را آتیش میزند. فون تریه را نابغه فرم می‏خوانند، این بخش جستاری است در این مطلب و اینکه آیا این موضوع تعارفی حرفه‏ای است و یا از نهاد علاقمندان سینه‏چاک فیلمساز برخاسته است. این بخش به صورت سیاه و سفید و اسلوموشن عشقبازی زن و مرد فیلم و مرگ فرزند خانواده را روایت می‏کند. از محتوا و داستان فیلم ضد مسیح چقدر اطلاع دارید؟ فیلم‌نامه ضد مسیح توسط لارس فون تریه نوشته شده است. کارگردانی خلاقانه لارس فون تریه در ضد مسیح مسلماً جزو بهترین های کارنامه نسبتاً پربار این فیلمساز جوان دانمارکی محسوب می شود.

در هر صورت، نظم دیونیزی یا شیطان پرستی طبیعت در پایان فیلم تقویت شده است. زمین (با یک مرجع مذهبی) و همچنین عقاید وجدان (با یک مرجع روانی مرجع) به عنوان راهبردهای ضد مسیح رد می‌شوند. شهوت، دقیقاً مانند اضطراب، نیروی طبیعی قدرتمندی است که می‌تواند عقل، کلیسا روشنگری و غیره را خراب کند.

در واقع لارس فن تریر ، مسیح و ضد مسیح را در یک قاب قرار می دهد (یادمان هست که ویلم دافو در فیلم “آخرین وسوسه مسیح” نقش حضرت مسیح (ع) را بازی کرده بود) ، در دنیایی که گویی به جز آن دو نفر همچون آدم و حوا ، کسی دیگر حضور ندارد. این نوع تفکر و برداشت از مسیح با آنچه امروزه در بخشی از سینمای آخرالزمانی هالیوود ، وجود دارد ، هماهنگ است که در آن مسیح موعود ، لزوما حضرت مسیح (ع) نیست . در برخی حکایات اوانجلیستی این مسیح موعود ، نه عیسی بن مریم بلکه مسیح بن داوود است و در برخی دیگر ( مانند “رمز داوینچی”) فردی از نسل عیسی مسیح و مریم مجدلیه به شمار آمده که در آن فیلم یک زن بود.

فون تریه کارگردانی است که با دقت و هوشمندی هرچه تمام تر فرم را در کنار معنا و احساس هدایت می کند به گونه ای که هیچ عنصر جانبی نمی تواند خللی در هیچ یک از عناصر اصلی فیلم های وی ایجاد نماید. زن و مرد در این فیلم معنای عرف جامعه را نمی‌دهند، بحث جنسیت نیست که یکی پاک است و دیگری ناپاک. در واقع زن و مرد تمثیلی هستند برای کشف نابسامانی‌ها و سردرگمی‌های آدمی. ضدمسیح (Antichrist) فیلمی به کارگردانی لارس فون تریر محصول سال ۲۰۰۹ و اولین قسمت از سه‌گانهٔ «افسردگی» فون تریر است که دو قسمت دیگر آن مالیخولیا و نیمفومانیاک هستند. فیلمنامه ضد مسیح با این که سراسر مفاهیم عمیق را با خود به همراه دارد آن چنان در بیان این مفاهیم و روایت داستان فیلم یکدست و روان عمل نموده که جزو نادرترین فیلمنامه های سینما به شمار می رود. شخصیت پردازی های فیلم، گره افکنی ها و گره گشایی های فیلم و ایجاد حس تعلیق در فضای فیلمنامه همگی خوب و عالی از آب درآمده است.

تاکنون در صفحه اختصاصی فیلم ضد مسیح در منظوم اطلاعات بسیاری توسط پژوهشگران و مردم ثبت شده است؛ در بخش گالری عکس و پوستر فیلم ضد مسیح 13 عدد، گردآوری و درج شده است. همچنین تاکنون در بخش‌های ویدئو و تیزر فیلم ضد مسیح، حواشی فیلم ضد مسیح، دیالوگ برتر فیلم ضد مسیح، سوتی فیلم ضد مسیح و نقد فیلم ضد مسیح هنوز موردی ثبت نشده است. قطعا ما و شما به این حد قانع نیستیم؛ باید به‌کمک علاقمندان فیلم، سریال و تئاتر، این دایرة‌المعارف آنلاین و بانک اطلاعات هنرمندان و آثار سینما، تلویزیون و تئاتر را کامل و کامل‌تر کنیم. درونمایه اغلب آثار فون تریه از نظر احساسی بسیار قوی و از نظر مفهومی بسیار عمیق می باشد. قاب بندی های مدرن و یا بهتر بگویم فوق مدرن فیلم های فون تریه، استفاده از نمادهای ریز و درشت برای القای حس به مخاطب، دکوپاژهای اصولی، دقت نسبت به اصول ساختار روایی و امثالهم از جمله خصیصه هایی است که فون تریه همیشه آن ها را رعایت کرده است. نکته قابل تأمل دیگر در آثار این فیلمساز عدم غلبه فرم بر محتوا می باشد.

تنها شخصیت‌های مهم فیلم پس از مرگ نیک (پسر بچه) زن و مرد (she,he) حیوانات و جنگل و کلبه است. فون تریه در دو فصل بعدی فیلم یعنی «یأس» و «سه دعا کننده» حرف های خود را با صدای رساتری اعلام می کند. فیلم دارای ترکیب‌بندی‌های عالی وخلق فضاهای سورئال و وهم آلود است، اما نمی‌توان سبک خاصی به تنهایی برای آن در نظر گرفت زیرا ضدمسیح، فیلمی است ترسناک، ملودرام، سوررئال و حتی تاریخی و مذهبی که در شکلی ناتورالیستی پیاده شده.

دلیل آن دهن‏کجی به تارکوفسکی هم نیست چون او به شدت طبیعت‏گرا بود و نسبت به عشق و ایثار امیدوار، تنها دلیل آن علاقه وافر فون تریه به تارکوفسکی است. از یاد نبریم که سه گانه عمیق و فرمالیستی اروپا (اروپا، عنصر جنایت و اپیدمیک) از فون تریه به شدت تحت تأثیر سینمای تارکوفسکی هستند. همچنین در بخش بررسی فیلم ضد مسیح 1 نفر از میان مردم به نقد و تحلیل خود از ضد مسیح پرداخته‌اند.

فون تریه ازهمان ابتدایی‌ترین سکانس با استفاده از نمادها نگاهی به زن می‌دهد که تا فیلمش عنوان «ضد زن» به خود بگیرد. سکس که نمادی از شروع زندگی برای یک وجود جدید است، به مرگ یک بچه می‌انجامد. یک آغاز هیجان‌انگیز و در عین حال مهیج از مرگ که رنجِ ناشی از استرس را به تماشاگر تحمیل می‌کند و هم به کمک رگه‌های مازوخیستی ناخودآگاه خود لذتی ناگفته برای مخاطبین رقم میزند انگار تماشاگر را وادار می‌کند که حس برقراری رابطه نامتعارف و بدی را با یک دوستِ دوست داشتنی داشته باشد. این در نهایت در تاریخ 4 اردیبهشت ماه 1403 در شبکه نمایش خانگی نیز منتشر گردید که در آن هنرمندان و بازیگرانی چون نادر سلیمانی، مهدی نصرتی، لیلا زارع، لیندا کیانی، مجید پتکی، مهشید جوادی، روزبه رئوفی، عماد درویشی، شیرین آقاکاشی، جواد خانی و… به هنرنمایی و ایفای نقش نیز پرداخته اند. این که ما محکوم به مرگ هستیم تا زندگی ادامه یابد - حقیقت وحشتناک ضد مسیح است.

گاهی دیالوگ هایی از زبان کاراکتر ها جاری میشود که خارج از کادر نیست اما میتوان تشخیص داد که تخلیه ی فکری/عقیدتی فیلمساز است. این ویژگی ، که فیلم را دارای شخصیت و درایت میکند ، کمتر در سینمای چه امروز و چه دیروز دیده میشود. ویژگی ای که ممکن است عامه پسند نباشد ، حتی خواص فریب نیز نباشد اما خلوتی ایجاد میکند بین خود و سینه فیل هایی که آرزوی تجربه ی احساسات ناب سینمایی را در سر دارند. احساسی نزدیک به سینمای گاسپار نوئه و میشائیل هانکه که محبوب عام نیستند اما دنیای خاص خود را دارند.

درد و رنج، ناشی از رحم مادر و بریدگی پیوند بیولوژیکی است، تحت این منطق درد "طبیعی" تلقی می‌شود. فیلم با فعل و انفعالات پُرشور اروتیکی (جنسی) در قابی سیاه‌وسفید ــ که برجستگی هرچه بیشتر شهوت را نشان می‌دهد آغاز و در چنین لحظاتی پسر خُردسال درحالیکه کفش‌هایش را برعکس پوشیده از پنجره که باد آن را بازکرده است (باد یعنی طبیعت) با نگاهی چرخشی (سرکوبگرانه) به طراف «سقوط» یا به عبارتی بهتر از نگاه فون‌تریه «هبوط» می‌کند تا یک اتفاق نامقدس رخ دهد. مادر (شارلوت گنسبورگ) به شدت دچار فروپاشی روانی می‌شود؛ زیرا که او خود را در میانۀ نیاز جنسی سرکش و نقش مادری دچار احساس گناه می‌شود (البته فقط زن)، احساسی که با سرزنش خود و نیاز به مجازات آمیخته است؛ احساسی که می‌تواند نقطه تلاقی روان و مذهب باشد. مرد (ویلم دافو) که روان‌درمانگر است بر خلاف زن داستان به مدد نیروی عقلانیت و بصیرت روان‌شناختی با برخوردی بسیار منطقی و سرد با مرگ پسرش تلاش دارد تا بر اوضاع مسلط شود. چرا فیلم به تارکوفسکی تقدیم شده است؟ دلیل این امر قطعاً شباهت زیاد میزانسنهای فیلم به آثار تارکوفسکی به ویژه استاکر نیست.

بعد از آن که مرد به هوش آمده و خود را در آن وضعیت می بیند به دل جنگل پناه برده و زیر ریشه های یک درخت کهن که مانند غاری شده رفته و خود را در آن جا پناه می دهد اما کلاغ که نماد شومی است با صدای خود زن را از وجود مرد در زیر درخت آگاه می سازد و باعث می شود زن به سراغ مرد آمده و او را آزار دهد. نکته مهم فیلم ضد مسیح این است که این فیلم از همان ابتدای امر از کلیشه ها پیروی نکرده و مسیری ضد کلیشه ای را در پیش روی می گیرد. فیلمنامه ضد مسیح از چند اپیزود و یک مقدمه و مؤخره برخوردار است که در نوع خود بی نظیر است. مقدمه فیلم که با موسیقی بی نظیر کریستسن ایندس اندرسون آغاز می گردد همانند کلیپی است که داستانی کوتاه از زندگی یک خانواده را روایت می کند. تنهایی او و عدم توجه والدین به وی باعث می گردد تا کودک به سمت پنجره اتاقش کشیده شود و از آن جا به بارش برف نگاه کند، کودک عروسک اش را بر می دارد و جلوی پنجره رفته و از آن جا لیز می خورد و به پایین پرتاب شده و جان می سپارد.

سکس ، که نماد حضور بشر و المانی از آفرینش انسان نیز هست ، اینجا نه تنها به خلق انسان ، که به مرگ آن (کودک) منجر میشود. سپس سه فصل اصلی فیلم آغاز میشوند که شاید بتوان آنها را مراحل زندگی انسانی نامید. چنین نگاه تیره و پوچی نسبت به زندگی ، تنها از پس مردِ افسرده ای چون لارس فون تریه بر می آید و تعجب برانگیز تر از آن ، ظرافتی است که در به نمایش در آوردن این عناصر سیاه توسط فیلمساز به کار گرفته شده. “برنت پلیت” به درستی در تحلیل خود از این فیلم مینویسد که “فون تریه سعی کرده است که تمام درختان و گیاهان و چمن ها ، سبز و خوش رنگ باشند اما همچنان در حال نابودی و سقوط…”. چشم اندازی جذاب و فریبنده که از درون مملو از سیاهی ها و نابودی هاست.

مرد، شخصیت اصلی فیلم است، که خودش یک ضد مسیح شود و ماهیت خودش را در "زن شدن" کشف می‌کند. او (مرد) به شیاطین جدید یا شاید یک خدای دیونیسی 5 تبدیل شده است که انواع توت‌های وحشی 6 جنگل را برداشته ومیخورد و به جذابیت جدیدی در بین maenads (زنان میگسار) و جادوگران تبدیل شده است. بازیگران فیلم ضد مسیح چه کسانی هستند؟ در ضد مسیح بازیگرانی چون ویلم دفو ، شارلوت گنزبور و Storm Acheche Sahlstrøm به ایفای نقش و بازیگری پرداخته‌اند. در فیلم ضد مسیح حدود 3 بازیگر جلوی دوربین رفته‌اند که از نظر تعداد بازیگران می‌توان ضد مسیح را یک اثر کم‌بازیگر و با تعداد شخصیت‌های داستانی کم عنوان کرد. متوسط سن بازیگران ضد مسیح براساس میزان سنی که از آنها در دایرةالمعارف آنلاین سینما و تلویزیون یعنی منظوم ثبت شده، 56 سال است که نشان می‌دهد بازیگران ضد مسیح عمدتا از نظر سنی افرادی پیر و باتجربه هستند. این سه حیوان که شخصیت “مرد” ، هر سه آنهارا به شکلی نه چندان رئال و واقعی در جنگل عدن میبیند ، صُوَر فلکی ای هستند که در تحقیق های مربوط به پایان نامه “زن” نیز به آنها پرداخته شده.

امیرعباس ربیعی، کارگردان این فیلم، پس از موفقیت‌های قبلی خود مانند “لباس شخصی”، با این فیلم یک بار دیگر توانسته است توانایی و استعداد خود را در زمینه ساخت فیلم‌های سیاسی و تاریخی به نمایش بگذارد. ویلیام دافو در ضد مسیح یکی از بهترین بازی هایش را به نمایش گذاشته است. بازی دافو به شدت حسی و روان است به گونه ای که مخاطب با این شخصیت همذات پنداری می کند. نکته جالب دیگر در مورد دافو یادآوری بازی درخشان وی در فیلم آخرین وسوسه مسیح می باشد.

پدر کودک به شدت مشغول زاری و گریستن است اما مادر شوکه شده و بهت زده پشت سر تابوت کودک که غرق در گل است راه می رود و خیره خیره به تابوت نگاه می کند و ناگهان غش می کند. درد، اندوه، ناامیدی در تکرارهای مختلف اسطوره‌هایی هستند که فون‌تریه برای دیدگاه عرفانی خودش (درست یا نادرست) ساخته که در آن همه چیز زشت است. شاید دور از ذهن نباشد که بگویم فیلم بر پایۀ این جملۀ مرد بود که “افکار، واقعیت رو تحریف میکنن، نه برعکس.” پس نه زن تسخیر شده بود و نه فیلم یک فیلم آخرالزمانی محسوب می‌شود. تصویر زنان ساحره یکی از ماندگارترین خاطرات جمعی‌ای است که اروپای قرون وسطی ارمغان اذهان بشریت کرده. همان پیرزنان درازدماغ با خال‌های گوشتی که سوار بر جاروهایشان منبع اصلی تمامی شرارت‌هایند، حتی قصه‌های پریان امروزی هم در لایه‌های زیرین خود مروج ایدۀ گناهکاری زنان هستند.

اولا که هر دو فاقد نام و پیشینه ی عُرف شخصیتی در سینمای کلاسیک هستند. هر دو با کنشی جنسی در فیلم حضور پیدا میکنند و سپس تحت سلطه ی سیاهی های طبیعت ، به منفعل ترین شکل ممکن دچار گره های فکری/عاطفی میشوند. شخصا علاقه زیادی به کدگذاری یا کدبرداری از فیلم ها ندارم اما قابل انکار نیست که دجال ، مملوست از کد ها و نماد هایی که احتمالا نیازمند دانش قبلی اند تا به درستی فهمیده شوند.

آیا فیلم بر علیه زنان است؟ زن در فیلم تعبیری فلسفی دارد، جنسیت در اینجا تقبیح و تحسین نمی‏شود. زن در این فیلم همان زن در جامعه یا عرف نیست، او تمثیلی است برای کشف نابسامانیهایی که در خلق رخنه کرده است، همچنانکه مردان در این فیلم به شکل اجتماعی تمجید نشده‏اند. خداوندا ما را ببخش که باید چنین خزعبلاتی رو بخونیم از کی تا حالا لخت و عور شدن و ترویج خشونت شده است نوگرایی؟ مرده شور چنین نوگرایی را ببرد اگر نوگرایی وجود دارد باید در سینمای پاک ایران وجود داشته باشد که با این همه اعمال محدودیت برای فیلمسازان آن ها هنوز خلاقانه و پاک اقدام به ساخت فیلم میکنند.